| |||
یک حادثه ای مربوط به امیرالمؤمنین علی علیه السلام است که نقل کرده اند در روز سیزدهم ماه مبارک رمضان رخ داده است و آن این است که در روز سیزدهم ماه رمضان - و ظاهراً آن روز، روز جمعه بوده است - ایشان موعظه می کردند و خطبه می خواندند، برای مردم صحبت می کردند و مردم در مسجد نشسته بودند و از جمله کسانی که در مسجد نشسته بودند دو فرزند بزرگوارشان امام حسن و امام حسین علیهما السلام بودند. یک مرتبه وسط صحبت خطاب می کنند به امام حسن، می فرمایند فرزندم حسن! چند روز از این ماه گذشته است؟ عرض می کند پدرجان! سیزده روز (معلوم است که مطلبی را می خواهد بگوید، خودش بهتر از دیگران می داند چند روز گذشته است). باز به امام حسین می فرماید: فرزندم! چند روز از این ماه مانده است؟ پدر جان ! هفده روز. آنگاه دستی به محاسن مبارکش می برد و می فرماید چیزی نمانده است که این محاسن به خون این سر خضاب بشود.
ادامه مطلب ...
على «صالح المؤمنین» است جایى که ولایتبه خدا نسبت داده مىشود چه کسى پس از «الله» ولایتبر مؤمنین را دار است؟ همه تفسیر این آیه را مىدانید و تمام مفسران بزرگ آن را مخصوص على نقل کردهاند که مقصود از «الذین آمنوا» که در آیه ولایت آمده، على است، زیرا تنها او بود که در حال نماز، به سائلى صدقه داد و خداوند آیه ولایت را دربارهاش نازل کرد ولى در جاى دیگر نیز خداوند مىفرماید: «فان الله هو مولاه و جبریل و صالح المؤمنین» پس خداوند و جبرئیل و آن رادمرد شایسته از مؤمنان، ولى است.
از اعمال ماه مبارک رمضان دعا است و ادعیه ای نیز برای این ماه مبارک سفارش شده است. چه بهتر که دعاهای مؤمنین در این ماه مبارک با شرط مذکور به جا آورده شود، تا انشا الله مستجاب شود.
استجابت دعا دارای شرایط و نیز موانعی است.
ادامه مطلب ...
اولین شب از شبهای قدر است و شب قدر همان شبی است که در تمام سال شبی به خوبی و فضیلت آن نمیرسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه و در آن شب تقدیر امور سال رقم میخورد و ملائکه و روح که اعظم ملائکه است در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل میشوند و به خدمت امام زمان علیهالسلام مشرف میشوند و آنچه برای هر کس مقدر شده است بر امام علیه السلام عرض میکنند.
اعمال شب قدر بر دو نوع است: یکی آن که در هر سه شب انجام میشود و دیگر آن که مخصوص هر شبی است.
| |
|
بهنام: اعتراف می کنم بچه که بودم می خواستم برم دستشویی تلویزیون رو خاموش می کردم تا کارتون تموم نشه و بعد می آمدم گریه می کردم به مادرم می گفتم کار تو بود روشن کردی کارتون تموم شد!
شمیم: اعتراف می کنم معلم دوم دبستانم می گفت: املاها رو خودتون بنویسید که من با دوربین مخفی می بینم کی به حرفام گوش می ده... از اون روز کار من شده بود گشتن سوراخ سمبه های خونه و سوال های مشکوک از مامان بابام: امروز کی اومد؟ کی رفت؟ به کدوم وسیله ها دست زد؟ بیشتر هم به دریچه کولر شک داشتم!
مهرشاد: یک روز ایستاده بودم منتظر تاکسی هی می گفتم میدون ونک! بعد از 2-3 بار دیدم بهم بد نگاه می کنن! دور و برم رو که نگاه کردم فهمیدم ایستاده ام توی میدان ونک می گم ونک!
لادن: اعتراف می کنم وقتی بچه بودم کارتون فوتبالیستها رو نشون می داد، من هم که بدون استثنا عاشق تک تک پسرای توی کارتون بودم، می رفتم لباسمو عوض می کردم، یه لباس خشگل و شیک می پوشیدم، تا وقتی توی دوربین نگاه می کنند، منو ببینند و عاشقم بشن!
ستاره: اعتراف می کنم یه بار اتو کشیدن موهام یک ساعت طول کشید، چون موهام بلند بود، بعد از کلی کیف کردن و احساس رضایت، نگاه کردم دیدم اتوی مو خاموشه!
نگار: کلاس اول دبستان بودم سر درس "ص" وقتی داشتم مشقاشو می نوشتم به ذهنم رسید ما تو زبان عامیانه می گیم "بارون" اما کتابیش می شه "باران"، پس صابون هم لابد صابان هست اصلش! از این نبوغ خودم کیف کردم، همه مشقامو نوشتم صابان! فرداش معلممون به شدت نبوغمو برد زیر سوال!
علی: اعتراف می کنم بار اول که یه بز از نزدیک دیدم بچه بودم، از ترس بهش سلام کردم بعد فرار کردم.
بتی: اعتراف می کنم یه با زنگ زدم 700 اپراتور ایرانسل کلی پشت خط منتظر موندم تا بعد از یک ربع یه پسره جواب داد. من هم حواسم دیگه به گوشی نبود هل شدم گفتم: سلام منزل آقای ایرانسل؟
شیوا: اعتراف می کنم بچه که بودم یه بار با آجر زدم تو سر یکی از بچه های اقوام، تا ببینم دور سرش از اون ستاره ها و پرنده ها می چرخه یا نه! تازه هی چند بار پشت سر هم این کار رو کردم، چون هر چی می زدم اتفاقی نمی افتاد!
نگین: اعتراف می کنم یه بار پسر همسایه چهارساله مون رو با باباش تو خیابون دیدم گفتم سلام نوید چه طوری؟
دیدم بچه تحویلم نگرفت باباهه خندید.
اومدم خونه به مامانم گفتم نوید ماشالا چه قدر بزرگ شده!
مامان گفت نوید کیه؟
گفتم: پسر آقای...
گفت اون اسمش پارساست، اسم باباش نویده!
بهزاد: اعتراف می کنم کلاس اول دبستان بودم تحت تاثیر این حرفا که نباید به غریبه آدرس خونه تون رو بدید، روز اول به راننده سرویس آدرس اشتباهی دادم و از یه مسیری الکی تا خونه پیاده رفتم و تازه فرداش موقعی که سرویس دنبالم نیامد تازه شاهکارم برای خانواده معلوم شد!
اعتراف می کنم چند ماه پیش تو شرکت بودم سر کارام یهو مدیر عامل از تو اتاق خودش گفت: امیـــــــر جووون... بلند گفتم جانم؟ گفت خیلی می خوامـــت... گفتم منم همین طور... گفت پیش ما نمیای؟ گفتم چرا، حتماً... از پشت میزم بلند شدم برم توی اتاقش. به در اتاقش که رسیدم دیدم داره تلفنی با دوستش حرف می زنه و من از شدت ضایعگی دیوار رو گاز گرفتم...
مونا: چند روز پیش دختر خالم گوشی موبایلش رو خونه ما جا گذاشته بود... بهش اس ام اس زدم: گوشیتو جا گذاشتی!
چند وقت پیش تو حیاط خونه سیگار می کشیدم که صدای باز شدن در حیاط اومد منم حول شدم سیگار رو روی گوشیم خاموش کردم و بدتر از اون این که بلافاصله گوشی رو پرت کردم توی باغچه و سیگار خاموش موند تو دستم!
بتی: اعتراف می کنم یکی از معضلات دوران بچگیم این بود که چرا من نمی تونم مثل شخصیت های کارتونی که اشک هاشون به دو طرف پرت می شد گریه کنم! کلی تلاش می کردم موقع گریه کردن مثل اونا باشم. مثلا سرمو بالا بگیرم دهنمو باز کنم یا چشامو تنگ کنم! ولی باز هم جواب نمی داد
Copyright by www.3Jokes.com
ناصر ملک مطیعی در گفت و گویش با تماشا از خاطرات شیرین بازیگری می گوید: مال این مملکتم، کجا بروم
دادستان عمومی و انقلاب کرمان گفت: فردی که به عقرب موتورسوار معروف شده بود و با ورود به مجتمعهای مسکونی یا تجاری به زنان تعرض میکرد، دستگیر شد.
دادستان عمومی و انقلاب کرمان با اشاره به دستگیری این مرد که با شگرد خاص به زنان تعرض میکرد، گفت: این فرد که به عقرب موتورسوار معروف شده، با شناسایی اماکن تجاری یا مسکونی خلوت و در زمان مشخص با کلاه و ماسک بهداشـتی وارد این اماکن شده و نیت شیطانی خود را عملی میکرد.
یدالله موحد افزود: وی به این بهانه که توسط مامورین تحت تعقیب است، برای لحظهیی ترحم فرد را برانگیخته و به محض ورود و با اطمینان قبلی از تنهایی سوژه با اسلحه سرد یا سلاح گرم قلابی وی را تهدید و به وی تعرض کرده و سپس محل را ترک میکرده است.
موحد یادآور شد: پنهان کردن صورت به وسیله ماسک بهداشتی و کلاه زمینه شناسایی این مجرم را توسط مردم یا افراد مورد تعرض به حداقل رسانده بود.
وی خاطرنشان کرد: بعد از طرح چندین شکایت و گزارش مردمی، رسیدگی و کشف این جرم در دستور کار کمیته ویژهیی متشکل از مسوولان قضایی، انتظامی، امنیتی و اطلاعاتی قرار گرفت تا اینکه متهم که از موتوسیکلت برای انجام جرم استفاده میکرد، از طرف مامورین شناسایی و پس از تعقیب و گریز و اصابت گلوله به پای وی زخمی و دستگیر شده است.
وی یادآور شد: این مجرم تاکنون به چندین فقره تعرض نسبت به بانوان اقرار کرده و انجام تحقیقات و مقدمات رسیدگی و محاکمه وی در دستور کار جدی دستگاه قضایی است.