شب قدر، فصل نزول انوار رحمانی بر بوستان جانهای روحانی است.
شب قدر، آبستن سپیده فلاح و رستگاری انسانهای دل سپرده به مهر مهربانترین
مهربانان است.
شب قدر، شب حضور روح و ملایک در محضر امام زمان (عج) است.
شب قدر، شبی است که در عرصه آن انسان، ره صد ساله را یک شبه طی می کند.
شب قدر، حاوی نهر نوری است که در زلال پر برکت آن جان مؤمنان از گناه تطهیر می
شود.
شب قدر، طلایه دار فلاح و رستگاری عارفان عاشق و عاشقان بیدل در بین شبهای سال
است.
شب قدر، آوای ایمان را در گوش جان مؤمنان به غیب نجوا می کند.
شب قدر، شب شناخت قدر خویش است!
شب قدر شبی است که باید شکواییه هجران را درنوردید و به امید وصل و دیدار،
بیدار نشست و از جام طهور «سلام» تا مطلع «فجر» سرمست بود.
شبی که باید در عاشقی ثابتقدم بود. در طلب کوشید و بیدار ماند و دیدار جست و
احیا گرفت و به نیایش پرداخت و کار خیر کرد و صالحات به جا آورد و به نیازمندان
رسید و دانایی طلبید و به دانشآموزی پرداخت.
شب قدر، شبی که باید به یاد روی محبوب عزیز، آن یار پنهان رخسار، با
دردمندیهای عاشقانه نالید و دیدار او را از خدای طلبید.
شب قدر، شبی که شیاطین در بند اسارتند و آدمیان ایمن از آنها.
شبی که در آن خطاب میآید: کجایند جوانمردان شبخیز که در آرزوی دیدار، بیخواب
و بیآرام بودهاند و در راه عشق شربت بلا نوشیدهاند، تا خستگی ایشان را مرهم
گذاریم و اندر این شب قدر ایشان را با قدر و منزلت گردانیم؛ که امشب، شب نوازش
بندگان است و وقت توبه گنهکاران.
شبی است که «لیلة البراتش» خوانند:
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
شب قدر، فصل نزول آیات رحمانی بر بوستان جانهای روحانی است.
شب قدر، گاه رویش جوانههای الغوث الغوث بر عرصه لبهای تائب است.